درمان عادت رفتاری تاخیر در انجام کارها
یک مورد از جلسات روانشناسی رو برای شما قرار دادم تا بدونید یک مسئله کوچک و پیش پا افتاده در رفتار شما چگونه میتواند بر عملکرد روان شما تاثیر بگذارد . رفتار به تعویق انداختن مسائل و احساس اینکه هرچقدر تلاش میکنم به اهداف خودم نمیرسم .
با مطالعه ی این مشاوره روانشناسی به راه حل دائمی مشکل به تعویق انداختن کارها و در پی آن به اهداف خود نرسیدن دست پیدا خواهید کرد .
سوال مراجعه کننده به مطب :
آدم سختکوشی هستم و وقت هم برای کارهام میزارم ولی حس میکنم یک مکانیزم دارم که وقتی تصمیم به کاری میگیرم که اون کار رو انجام بدم ناخودآگاه انگار تمام مراحل کاریم به شکلی پیش میره که نمیتونم اون کار رو انجام بدم و وقتم به اون کار نمیرسه . کلا حس میکنم اراده ندارم .
مثلا یک مورد واضحش اینکه وقتی من یه وقت آزاد بین وقت هام هست و تصمیم میگیرم اون رو اختصاص بدم به ورزش یا کتاب خوندن و ... ، از وقتی تصمیم به این کار میگیرم دیگه اون وقت آزادی که وجود داشت به طور خودکار با یک سری کارهای دیگه پر میشه .
پاسخ مشاوره ای روانشناس :
اراده از نظر من یک بحث فلسفی است که در چهارچوب مسئله اختیار و آزادی قرار دارد و حتی نوعی بار مذهبی برای این لغت میتوان در نظر گرفت و جایی در محیط علمی برای اون وجود نداره . حتی اگر در تعاریف خاصی قرار بگیره مثل : آدم با اراده و آدم بی اراده . چنین دسته بندی اصلا وجود ندارد .
در رد وجود چیزی به نام اراده ، فردی با اراده را در نظر بگیرید که دنبال چیزی هایی میره و تو اونها پشتکار از خودش نشون میده اما دنبال یک سری چیزهای دیگه اصلا نمیره . و در عین حال فردی از نظر خودتان بی اراده را در نظر بگیرید که اون شخص هم مانند فرد مقابل دنبال یک سری از چیزها میرود ولی از رسیدگی و پیگیری مسائلی دیگر اجتناب میکند .
بنابراین مفهوم اراده ، از نظر علمی یک مفهوم بی معنی است .
در طول زندگی و علی الخصوص کودکی ما به این نتیجه میرسیم که با تلاش خودمان به یک سری از نتایج دلخواه خود میرسیم . یکی از علت هایی که تنبیه را برای رساندن به نتیجه منع میکنند همین مورد است . درواقع تنبیه از تلاش دلخواه فرد حاصل نمیشه . تنبیه تا زمانی نتیجه بخش خواهد بود که تنبیه کننده حاضر باشد ، تنبیه شونده هم تنبیه رو تنبیه بدونه و از همه مهمتر اینکه گریزی از تنبیه نداشته باشه .
به همین دلیله که افرادی که در کودکی یا بزرگسالی با تنبیه تحت شرایط خاصی قرار میگیرند به محض اینکه شرایط تنیهی تغییر پیدا میکنه و از اون رهایی پیدا میکنند دست از همه ی مواردی که تحت فشار تنبیه به آن دست میزدند ، دست میکشند .
مثلا شما کودکی رو وادار به مطالعه میکنید که درس بخواند ، اما نمیبینید که او موفقیت چندانی در این زمینه داشته باشه . برای همین باید بذر علاقه ی به کتاب رو در بچه کاشت .
مطالعات نشان میدهد که سیستم تشویق و پاداش بر اساس میزان امتیاز سیستمی است که تنها برای مدت زمان محدودی در نظر گرفته شود . مثلا اگر کودکی به امتیاز سه ستاره رسید فلان پاداش را دریافت خواهد کرد و اگر به پنج ستاره رسید فلان پاداش را دریافت خواهد کرد .
دلیل این امر این است که اگ قرار باشد کودک هربار که کاری انجام میشود پاداشی دریافت کند پس از انجام چند مرتبه دیگه اون کار رو رها میکنه .
بنابراین سیستم بهتر و جایگزین آن روشی است که در قما ر خانه ها انجام میدهند و طی آن پاداش به طور اتفاقی به افراد تعلق میگیرد .
علت اینکه شما میگید من یک کاری رو انجام میدم و دیگه به اون کار اصلی که هدفمه نمیرسم اینه که شما هر زمان که کاری میکنید ، انجام کار دیگری را از دست میدهید .
همه ما تجربه این رو داشتیم که احساس کنیم انسان موجودیه که داره در لحظه زندگی میکنه و انجام هر کاری ، کارهای دیگر اون رو به تعویق میندازه .
آدمای زیادی رو دیدیم که به درجات علمی بالایی رسیده اند ولی خودشان هم به این نکته اذعان دارند که من با بدبختی شب امتحان همش درسمامو میخوندم و تا صبح بیدار بودم . بنابراین همونطور که میبینید میل به موفقیت و دریافت مدرک در انسان هست ولی نظم لازم برای انجام به موقع فعالیت ها در اون وجود نداره .
اصولا نگاهی که شما در مفهوم کاری که در واحد زمان صورت میگیره دارید خیلی مهمه . مهم اینه که شما مفهوم زمان رو چه جوری میبینین .
ما در این جهان دو پدیده رو در اختیار داریم :
- اشیاء که شامل افراد هم میشود .
- زمان که گاها به عمر هم تعبیر میشه .
حالا اگر دقت کنی تمام انسان های موفق و برنده و تمام آدم های سالم و تمام آدم های خوشبخت یک اصل رو میپذیرن که (( امروز = فردا )) . فردا میتونه فردا باشه یا هفته ی دیگه یا ساله دیگه .
وقتی به این نگرش برسین که امروز مساوی فرداست به این نتیجه خواهیم رسید که درد امروز مساوی با درد فرداست و موفقیت امروز مساوی است با موفقیت فردا . به طور اتومات مغز انسان به عنوان موجودی که پیش بینی میکنه کار رو امروز میکنه و لذت موفقیت رو فردا میبره .
اما اشکال آدمی مثل شما اینه که میگید امروز مهمتر از فرداست . پس چون امروز مهمتر از فرداست منلذت رو امروز میبرم و درد رو میزارم برای فردا . ازاینجا گرفتاری شروع میشه .
از نظر من به عنوان یک روانشناس موضوع اصلی و اساسی جا افتادن مفهوم زمان در مغز هستش .
دلایل مورد شما خیلی چیزا میتونه باشه . من اگر از کودکی بهم گفتن بشین درس بخون و به من تحمیل کردن و من بر اساس انسان بودنم که احساس طغیان و برای آزادیم جنگیدن رو در درون خود دارم ، معلومه که در اولین فرصت که بتونم دیگه درس خواندن رو میزارم کنار .
همه آدمایی مثل شما که ناخواسته در نهادشون این موضوع نهفته است که امروز مهمتر است از فرداست به همین شکله شما عمل میکنند . مگر زمانی که دیگه فرصت ندارند و اضطراب و وحشت میاد سراغشون و از ترس اینکه کلا کار انجام نشه اصطلاحا در دقیقه نود کار رو انجام میدن . در صورتی که اگر انسان با مراجعه به یک روانشناس خوب ، از وضعیت خودش آگاه شود چنین کاری رو نمیکنه .
از حدود 2 سالگی تا 5 سالگی به بعد پدر و مادر برای برآوردن احتیاجات فرزند خودشون باید کمی درنگ رو لحاظ کنند تا مغز بچه هاشون بپذیرد که باید لذت و پاداش رو به تاخیر بیاندازد . یعنی مغز بچه یاد بگیره که کار رو الان میکنم و لذت و پاداش رو فردا میبرم . این اتفاق مفهوم زمان رو در جای خودش قرار میده که یعنی امروز مساوی فرداست . در نتیجه کار رو امروز میکنم ، ورزش رو امروز میکنم ، درس رو امروز میخونم و فایده و نتیجه ی اون رو فردا میبرم .
اما اگر این کار رو با فرزاندانتون انجام ندین آدمی رو پروش خواهید داد که تا خطر رو حس نکنه ، تا مجبور نشه ، تا انگیزه قوی که نتیجه احتیاج مفرط به یک چیزه براش ایجاد نشه ، این کارها رو انجام نمیده . روزی که این آگاهی در کودکی انسان نهادینه بشه دیگه نیازی به تمرین در بزگسالی نداره و فرد تا آخر عمرش پای آن خواهد ایستاد .
در یک کلام کاری را که باید بکنی بکن و خودت رو خلاص کن .این اصلا ربطی به وسواس یا اضطراب نداره . فقط نباید کاری را که باید بکنی بزاری برای آخرین لحظه دقیقه نود . اصلا بیا اینطوری فکر کنیم که فردایی نیست . در این روال فرد احساس لذت رو داره . کاری رو که الان میتونی بکنی رو چرا الان نکنی و بزاری برای فردا !
مهم اینه که تو زندگی یاد بگیریم کاری رو که باید بکنیم اگر وقتش ررو داریم اکنون انجام بدیم و به هیچ وجه به فردا موکول نکنیم .
اونوقت میبینید که در زندگی دو یا سه برابر کار انجام دادید و علاوه بر آن آرامش خود را هم از دست ندادید . انجام کار با آرامش به روند صحیح انجام آن کار کمک میکنه وگرنه کاری که در دقسقه 90 بخواد با عجله انجام بشه معلومه که یه جاش خواهد لنگید .
اگر نگران این هستید که والدین شما این سیستم رو در شما پیاده سازی نکردند ، شما از امروز میتوانید این کار را انجام دهید چون شما موجودی آزادید .
پس در خصوص کارهایی که باید آنها را انجام دهید همیشه تکرار کنید که ابدا فردایی وجود نداره . موقعی که وقت و امکان و فرصت انجام کار را دارید ، همان موقع وقت عمله .
درباره هیچ چیز ، حتی چیزهای کوچک تاخیر نکنید . حتی اگر تو خونه دارید راه میرید و یادتون میفته که باید چیزی رو فردا باخودتون جایی که میرید ببرید حتما همان موقع اون چیز رو بزارید تو جیبتون .
هرگز به خودتون نگید یادت باشه فردا ....
(( یادت باشه فردا ... )) جمله ای هسش که باید به دیگران گفتنش ، شما اجازه گفتن این جمله به خودتون رو ندارید ! اصلا مغز انسان گنجایش این رو نداره که این جملات رو در خودش نگه داره . اصلا برای این موضوع طراحی نشده .
این رفتار رو در پرداخت صورتحساب های خود به وضوح میبینید . حتی موقعی که پول تو حسابمون هست و زمان کافی هم برای پرداخت صورتحسابمون داریم ، اون رو پرداخت نمیکنیم و موکول میکنیم به بعد . یادتون باشه هیچ صورتحسابی رو نباید دو بار ببینید . این رفتار های کوچک و اشتباه باعث شکل گیری عاداتی در شما میشه که دیگه ترک کردنش براتون اون نیست . همین رفتار های در ذهن شما کوچک و به تاخیر انداختنشون باعث این میشه تا کارهای اساسی خودتون رو به تاخیر بندازین .